سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر
سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر

ممنوع

پیش می روند امروزها و گاهی را زنده می شوند نخ های سیگار کنت پاور

گاهی وقتها باید فراموش کرد دیروز را چون مرده 

باورم نمی شود که باید فراموش کنم ولی مجبورم چاره ای نیست نمی توانم در برابر دیروز مقاومت کنم

اسیر شدن در غلط دیروز امروز را هم می کشد 

شکست گاهی نیز لازم و ضروری است برای اینکه بدانیم "حرکت با سرعت غیر مجاز ممنوع"

گاهی را باید بدانیم " دور زدن ممنوع"

من هم تمرین می کنم تا یاد بگیرم

دودلی

نمیذونم چرا آدما این روزا اصلا یک درصد هم نمی تونن با یقین و قطعیت حرف بزنن، فردی رو که فکر میکردم با تمام وجودم دوستش دارم تازه امروز می فهمم حتی ذره ای بهم اعتماد نداره اینجاست که واقعا به خودم شک میکنم ، شاید واقعا مشکل از من هست که تا حالا نتونستم بهش ثابت کنم بعد از مدت ها دوباره دو دل شدم و سعی کردم تا رابطمو باهاش قطع کنم ولی نمی دونم تاکی همینجوری باید با افراد خداحافظی کنم ...

واقعا امروز از دستش ناراحت شدم و قصد ندارم دیگه باهاش در ارتباط باشم


... 

عکس از پاکستان

چند تا عکس یکی از دوستای مجازیم از پاکستان برام ارسال کرده که چندتاشو میذارم


طرف خیلی مذهبی بود اسمش هم iftikhar ahmad  هست







این کوچولوی ناز هم اهل پاکستانه

 من هم دوست دارم بچه اولم دختر باشه



پی نوشت: 15 و 16 دی نیز برف در شیراز در حال بارش است

روز تولدم

امروز چهاردهم دی سال 92   ، 


روز تولدمه 


دو روز پیش شیراز برف بود امروز هم آثار برف هنوز به جا مونده و برف ها هنوز آب نشدن


صبح گوشیم رو زنگ بود "وقت بیدار شدن ساعت 07:30"


بعد از اینکه بیدار شدم رفتم و آبی سر و صورتم زدم


و میل نداشتم صبحانه بخورم


فردا امتحان اصول ایمنی ماشینهای کشاورزی دارم ولی امروز ماشینهای تسطیح اراضی رو یه کم خوندم


بعدش رفتم تا یه قرارداد بنویسم نوشتم و دادم تا دفتر ثبت کنه و شماره نامه رو داد و گفت فردا قبل از ظهر تماس بگیر


بعدش رفتم اداره آموزش خیابان ساحلی و یه برگ اشتغال به تحصیل گرفتم


بعدش اومدم بانک تجارت شعبه اطلسی و یه فرم گرفتم و نزدیک بود از سرویس جا بمونم ولی رسیدم و اومدم دانشکده


رفتم سلف و غذای دوستم رو هم گرفتم اسمش رضاست بچه ی لار هست


بعدش هم الان اتاقم و دارم می نویسم


چن روز پیش با دوستام رفتیم برف بازی و خلاصه آدم برفی درست کردیم که زیر چند تا عکس هم گرفتیم میذارم


اضافه کنم شیراز روزهای گذشته برف خیلی خوبی زد بعد از چندین سال


این عکس خودمه بعد از برف در شیراز 







این هم عکس دوستمه

عکس ها را فقط حجمشون کم شده صحنه هاش طبیعیه


عرفان و همتی طراحان آدم برفی 



این هم سعادت مرادی

مدیر برنامه و مسئول اتاق 






ایشون هم که از مدیران یکی از شبکه های اجتاعی هستن داوود پناهی

چون با دمپایی اومده بودن تو برف بیچاره همون اول فرار کرد هه هه هه ...








من این وسط بیشتر تماشاگر بودم


راستی یادتون نره : تولدم مبارک