سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر
سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر

yelaq

شاید همه چیز از تو شروع می شود و مرا در خود فرو می برد

یا شاید از بیخویه

شاید ،از تو یا از تو و یا از هردو

نمی دانم کدام یک زودتر شروع کرده اید 

چون هر دو قبل از من بوده و الان هستید و بعد از من نیز خواهید بود

ولی من نه ،شاید در دامی گرفتار شده ام

دامی که بیخویه مرا در آن فرو می برد و نمی دانم چگونه رها شوم

شاید هم تقصیر شما نباشد و عامل <<پ ا ر س>> باشد

تنهایم گذاشتند و رفتند، شاید شما قهر کردید

و قهر شما هر روز مرا می سوزاند و ...

اه سینه سوز ،رنگ ها ،...

شاید هم فراموشی ندارد .

خیال،سکوت،من

ای زیبای خفته ،ای رویای پنهان،ای غریب آشنا

امروزم نفس گیر است،نفس گیر

زندگی ام در سکوت است در سکوت

ای پرده ی پنهان دلم و ای شکوه و عظمت پاییزی

دشت های سکوت،خلوت های شلوغ،رنگ های بس گرفته

امروز باز به یاد ان روزهایی که همیشه رویایم بود و هست 

ارام می گیرم و ...

شاید این همه انتظار ،بیهوده باشد و من فقط در رویایی باشم که حقیقت ندارد.

معرفی یه بلاگ...

با هر گونه تفکیکی میان انسانها مخالف هستم. به ویژه تفکیک جنسیتی. این وبلاگ "برای " زنان نیست، بلکه "دربارۀ" زنان است. دربارۀ بخشی از جامعه که در سکوت انواع و اقسام تهدیدها و اجحاف ها در مورد او صورت می گیرد و به علت همان فرهنگ مسلط سکوت. او لب فرو می بندد.


وبلاگی ای است برای بیان دردها و رنج زنان و همینطور بیان نقصان و کاستی هاشان.

بیاید با هم تاریخ رنج را بنویسیم. تاریخی که در هیچ سندی ثبت نخواهد شد. 

                                 http://ensaniyat.blogsky.com/




وب باحالی بود،خوشم اومد و درباره ی من و لینکش رو اینجا گذاشتم.


چمران ...

امروز رفتم چمران 

اول رفتم یه سر  به نمایشگاه دفاع مقدس

<<خدا رحمت کنه همه اونایی رو که جنگیدن تا ما نفس بکشیم >>

ولی هی ،چی شد این همه خونی که به زمین ریخته شد

آیا ما هم در حق اون رفتگان کاری کردیم؟

یا اصلا دونستیم هدفشون چی بود و برای چی کشته شدند؟

------------------------------

بگذریم

بعدش هم تنها یه کم اون اطراف با خودم خلوت کردم

خیلی خوش گذشت... 

------------------------------

بعدش هم دوباره همون زندگی قبلی

همون کاسه و همون آش

دوباره برگشتم سر شروع 

تا دوباره زندگی شروع کنم ... .