سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر
سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر

گذر زمان

به سوی آینده می روم

رفتنم را با قلبم احساس میکنم

با خودم فکر می کنم اگر به گذشته برگردم شاید وضعیتم خیلی بدتر از الان شود

این همه تلاش کرده ام

از لحظه لحظه ی زمان استفاده کرده ام 

تفریح ها نرفته ام تا از زمان استفاده ی بهتری کنم

وقت نمازهایم را با درس خواندن پر کرده ام

اکنون مانده ام که کجا اشتباه کرده ام

و هر چه فکر میکنم چیزی به ذهنم نمی رسد به جز یک چیز 

آن هم اینکه اشتباهی به دنیا آمده ام !!!