سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر
سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر

گذر زمان

به سوی آینده می روم

رفتنم را با قلبم احساس میکنم

با خودم فکر می کنم اگر به گذشته برگردم شاید وضعیتم خیلی بدتر از الان شود

این همه تلاش کرده ام

از لحظه لحظه ی زمان استفاده کرده ام 

تفریح ها نرفته ام تا از زمان استفاده ی بهتری کنم

وقت نمازهایم را با درس خواندن پر کرده ام

اکنون مانده ام که کجا اشتباه کرده ام

و هر چه فکر میکنم چیزی به ذهنم نمی رسد به جز یک چیز 

آن هم اینکه اشتباهی به دنیا آمده ام !!!


نظرات 2 + ارسال نظر
علی 1394/01/16 ساعت 11:50 http://mazinan.ir

سلام
وقت نمازهایتان را با درس خواندن پر کرده اید؟!!! ابهام داره!
نمی دونم، اما می فهمم درد شما رو،
نمی خوام دلداری بدم که خودم بیشتر نیاز دارم، اما هر جا تو زندگی در آرامش و راحتی بودم و سختی و رنجی نبوده، نگران شدم! که مسیر زندگی م صحیح نیست و تجربه ثابت کرده حسم درست بوده! در کشاکش ابتلائات و سختی ها ست که شخصیت و وجودمون شکل می گیره، مساله اینجاست که چقدر صبوریم!

درست میگی

رویا 1394/01/31 ساعت 15:44 http://romana.blogsky.com

سلام


تو هم به روزگار من دچار شده ای؟

آری ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد