سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر
سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر

دلها ...

وماساڸ هاست
دڸ هاےِ ماڹ زیرآوارِمصیبت
مانده اند
وآڹ قدربراےنجاتِ ماڹ
دیرشده است
ڪہ هرلحظہ
باآوار حادثه اے
درخودفرو مې ریزیم
وزنده بہ گورمې شویم
وباز داغ را
باداغ فراموش مېڪنیم

درون انسانها

وقتی تو نیستی

دنیاچیزی کم دارد
مثل کم داشتنِ یک وزیدن
یک واژه،یک ماه!
من فکر می‌کنم در
غیاب توهمه‌ی خانه‌های
جهان خالی‌ست
همه‌ی پنجره‌ها بسته است
ومن هم تنهاترین
اتفاق بی‌دلیل زمین ام

آلوده ام نکن

هر بار رفتنی شدی، راهت‌و بستم تا نری
هر بار برگشتی به من، حس کردم از قبل دورتری

هر بار برگشتی به من، یه زخم تازه‌تر زدی
هر بار برگشتی ولی برای رفتن اومدی

این قدر تکرارم نکن، نذار برات عادت بشم
اگه نمی‌مونی نیا، نذار آلوده‌ت بشم

اگه نمی‌مونی نیا، عاشق‌تر از اینم نکن
درگیر موندن نیستی، درگیر موندنم نکن

باید من‌و به تلخی نبودنت عادت بدی
شاید فراموشت کنم، باید بهم فرصت بدی

شعله نکش سوسو نزن، بذار خاموشت کنم
این دردو تازه‌تر نکن، شاید فراموشت کنم

این قدر تکرارم نکن، نذار برات عادت بشم
اگه نمی‌مونی نیا، نذار آلوده‌ت بشم
اگه نمی‌مونی نیا، عاشق‌تر از اینم نکن
درگیر موندن نیستی، درگیر موندنم نکن

روز دوم کاری

سلام بر دوستای خوبم

ببخشید که مدتها نبودم ولی به یادتون بودم

بالاخره بعد از مدتها تلاش و دوندگی تازه امروز ی میز کوچکی در کنار  ی اتاق کوچک دبیرخانه بهم دادند تا همینجا بتونم بنویسم

خوبیش اینه که حداقل میتونم دوباره وب نویسی و وب گردی رو از نو شروع کنم

و ارتباطات گذشته رو با دوستای خوب قدیمی تجدید کنم

ممنون از دوستان خوبم که منو فراموش نکردند

حال این روزهای من: همون طور که گفتم تو ی اتاق کوچک تو ی سازمان دولتی مشغول به کارم و حداقل تا دو سال دیگه همینجام و از همینجا می نویسم

این روزها تنهایی خیلی آروم و خوشم برا خودم

فعلا دوست ندارم کسی رو به خلوت خودم راه بدم تا آرامشم گرفته نشه

فعلا حرف دیگه ای برا گفتن ندارم

براتون آرزوی خوشحالی و خوشبختی دارم

مراقب خودتون باشین

بای