سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر
سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر

در خیال کوچ

شاید بی خود نیست که اسمم شده پرنده مهاجر

یادم نمیاد چرا این اسم رو برا خودم انتخاب کردم

شاید برای اینکه دایم در تلاطمم 

موقعیت ثابتی ندارم

دلم میخواد همیشه در حال پرواز باشم

شوق پرواز داشتن خیلی خوبه

اما گاهی وقتها پر و بالمونو میبندن و ما رو میکنن تو قفس

و گاهی هم آزاد آزاد آزادیم

این حس خیلی خوبیه که آزاد باشی

یاد کوچ ایل عشایری می افتم 

مردمان ساده ای که به دنبال گوسفندان و بار با شتر و اسب و خر و ... هستند

کاش من هم میتونستم این چنین زندگی ای داشته باشم