سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر
سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر

بعد از ی تلاطم

چند روزی رو تنها بودم چون بهم خوش گذشت فکر میکنم ادامه زندگی به این صورت بی دغدغه و همراه با آرامش هست

شاید تنهایی برای من فاصله ی بین دو تلاطم هست بعد از گذشت ی تلاطم با شکست مواجه شدم و الان می بینم تنهایی خیلی بهتر از اینه که بخوام خودمو تو دردسر بندازم تا از تنهایی در بیام

بیشتر از کار روزگار خندم می گیره چون در عوض از دست دادن ی چیز ناراحت نمیشم

و وقتی شکست می خورم بیشتر خوشحال میشم چون بعدش می بینم ی موفقیت بزرگتر در انتظارم بوده

اعتقادم اینه تمام اون چیزی که به نفعم بودم رو ب موقعش بدست خواهم آورد و از فرصت ها استفاده می کنم تا خودم رو بازسازی کنم و رو به پیشرفت باشم

وقتی خودمو جمع و جور کنم دوباره به همین نقطه باز خواهم گشت ولی سعی میکنم راه بهتری رو برای شروع دیگه انتخاب کنم

و جوری تصمیم بگیرم که دوباره دچار تلاطم نشم


حال شهریوری من

نمیدونم چرا وقتی بیکار میشم و سعی میکنم ی روز کار نکنم اینقدر ذهنم مشغول میشه

چرا اینقدر حرف مردم رو آدم تاثیر داره

شاید تا حدی قوی بودم که تونستم بدون تاثیر حرف مردم پیش برم

امان از روزی که حرف مردم روم تاثیر بزاره و زندگیم خراب بشه

اگه نخوام برا خودم زندگی کنم و برا مردم زندگی کنم واقعا زندگی برام معنی دار میشه؟

به زودی همه ی مشکلات وارد ی مرحله ی دیگه میشن

و حال  الان من به فراموشی سپرده میشه

اگه ی روزی بتونم تحولی تو زندگیم ایجاد کنم اونروز روز بزرگی برای من نیست و طبیعتا سعی میکنم ی مشکل جدید بوجود بیارم

نمیدونم چرا دوست ندارم کسی از کارم سر دربیاره و روی واقعیم رو نمیتونم به کسی نشون بدم

درواقع حرفهای نگفته ام همیشه تو دلم میمونن و گذشت زمان منو با خودش میبره

میبره جایی که هنوز اسمش "سالها انتظار" است

و این زمان کی بوجود میاد خدا میدونه

شاید خیلی زود یا خیلی دور

 


امروز ، حال من

دنبال ی تکیه گاه معنوی می گردم نمیدونم مقایسه تو اینکار درسته یا نه

هر چی فکر می کنم همه ی آدما تو زندگی دنبال گزینه ی بهتری می گردن

آیا این عدالت خداوندیه یا نه ، من گیر کردم تو این قضیه

شاید بهتر باشه یکم به خودم زمان بدم اما واقعا به این نتیجه رسیدم که فرد تندرویی هستم و فوری دنبال تصمیم بهتری ام

و خیلی سعی میکنم تا حرف های مردم روم تاثیری نداشته باشن و راه خودمو ادامه بدم با این وجود مجبورم به حرف کسایی که صلاح منو میخوان گوش بدم و نظراتشون رو تا حد امکان رد نکنم بعضی وقتا هم روی نظرات این افراد قرعه کشی می کنم تا آرای بیشتری بدست بیارم و همین گزینه رو انتخاب کنم

کاملا میدونم چه اتفاقی می افته ولی با این وجود بعضی وقتا خیلی تلاش می کنم با اینکه میدونم نتیجه ای حاصل نمیشه و شاید این جزو سرشت منه


زندگی جدید

خیلی وقتها سعی می کنم جامعه ای که در اون زندگی می کنم رو با جوامع دیگه مقایسه کنم

نمیدونم چرا دایم میخوام ایراد بگیرم و دنبال رفع ایرادات باشم 

دوست دارم از این جامعه جدا بشم و ی زندگی بی دردسر و مختصر در راحتی شروع کنم

نمیدونم چندسال طول میکشه تا بتونم به این هدفم برسم ولی حداقل دو یا سه سال طول میکشه

تا بتونم زندگی جدیدمو بسازم بالاخره تغییر اصول زندگی برام مهمه و این برای یه تازه کار که میخواد رویایی شروع کنه سخته.

استقلال برام خیلی مهمه که دوست دارم به اون دست پیدا کنم و برای همین باید هزینه ی زیادی متحمل بشم که این هزینه رو اگه میتونستم تو طول زمان تقسیم کنم بهتر می شد .