بعضی وقتا رو از همه چیز خسته میشم
نه دنبال زندگی میشم و نه مرگ
بعضی وقتا رو فکر می کنم برا چی زندم
تو یه باتلاقم که نه غرق میشم و نه نجات پیدا می کنم
واقا نمی دونم اینم اسمش میشه زندگی؟
نمی دونم ، نمی دونم ،نمی دونم ...
چرا ، چرا ، چرا ...
همیجور دایم دارم فکر می کنم ولی مثل اینکه فقط ثبات اینجا حاکمه
دارم فکر می کنم آیا کسی هم هست که مثل من باشه؟
مثل من فکر کنه؟ زندگیش مثل من باشه؟ ...
شاید هم این فقط یه خوابه و هیچ چیز واقعیت نداره
شاید من اینا رو تو خواب می بینم
شاید هیچ چیز حقیقت نداره
دارم از خودم می پرسم من کجام؟
دارم اینجا چیکار می کنم؟
واقعا من تنهای تنهام؟
دارم داغون میشم اینجا
خسته میشم از اینجا
نمی دونم که چیکار می کنم
اصلا نمی دونم
باید بیشتر فکر کنم
شاید هم همه چیز خوابه
شاید هم تو توهم هستم
...
Age in zendegi bashe..age in sahmam az donyast..man az mordan harasam nist..ye hesi daram in rooza..ke gahi ba khodam migam..shayad mordam havasam nist..
خوبی؟؟با خودت نجنگ که چیزی رو فراموش کنی فراموش نمیشه باید زندگیتو بسازی.همه ما همینجوری هستیم.دنیامون بی رحمه
فقط یه کم غمگینم.
جنگیدن دیگه واسم عادت شده.
دوست عزیزم نمیدونم برای چی اینقدر ناراحتی
ولی باور داشته باش هر مشکلی یه راه حل داره
بدنبال راه حل برای مشکلت باش جونم انشالله خدا کمکت می کنه
هیچوقت از رحمت الهی ناامید نشو
خدا هیچ وقت به بنده هاش رحم نمی کنه .
برات حس های زیبا رو دعا میکنم دوستم
ممنون .
اینکه از خودمون بپرسیم ما چرا اینجاییم
خیلی خوبه
وخوبتر اینه که جوابش و پیدا کنیم
اونجوری خیلی از مسائل واسمون قابل هضم میشه
خیلی وقتا جواب قانع کننده ای پیدا نمیشه
به نظرم من این طبیعی ه ... طبیعی که گاهی از همه چیز هسته بشیم. خب آدمیم یه تحملی داریم. اما خب باید سعی کنیم این خستگی طولانی نشه.
گاهی وقتا خستگی طولانی میشه و آدم رو می رنجونه ...
رحم میکنه خدا فقط طرز نگاهت مهمه به خدا چی باشه. .