سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر
سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر

چمران ...

امروز رفتم چمران 

اول رفتم یه سر  به نمایشگاه دفاع مقدس

<<خدا رحمت کنه همه اونایی رو که جنگیدن تا ما نفس بکشیم >>

ولی هی ،چی شد این همه خونی که به زمین ریخته شد

آیا ما هم در حق اون رفتگان کاری کردیم؟

یا اصلا دونستیم هدفشون چی بود و برای چی کشته شدند؟

------------------------------

بگذریم

بعدش هم تنها یه کم اون اطراف با خودم خلوت کردم

خیلی خوش گذشت... 

------------------------------

بعدش هم دوباره همون زندگی قبلی

همون کاسه و همون آش

دوباره برگشتم سر شروع 

تا دوباره زندگی شروع کنم ... .


نظرات 2 + ارسال نظر

اونا با هدف خاصی جنگیدن ...
دفاع از خاک هدف کوچیکی نیست اما همیشه سودجویانی هستن که خودشون و قاطی بقیه کنن و با این کار ما دیگه هدف هیچکس رو باور نمیکیم.
مدتهاست بین راست و دروغ حرفهاشون دست وپا میزنیم.
بگذریم ...

از روی شهدا واقعا شرمندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد