سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر
سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر

یادت هست ...

غبار روزهای دلتنگی مان، نازهای روزهای ابری، سکوت های پر معنی هنگام خشم، ناله های شب های بی کسی، یادت هست.

نشتن در کنار جویبارها را ، یادت هست.

صورت افتاب سوخته ات را، دست های پینه بسته ات را ، دست های پر خالی ات را ، سینه ی پر دردت را ، بی خوابی های دور و درازت را ، ایا کسی به یاد می اورد؟

کشتی ام ساحل نشین شو ، وگرنه باز دلم می گیرد، باران روزهای ابری ام ببار ، وگرنه باز دلم می گیرد، عشق روزهای بچگی ام ، باز پیدا شو ، وگرنه دلم می گیرد،

یادت هست ان روزها را در کوهستان، در کنار مادر ، در شب با ستارها ،یادت هست .

شب های پرستاره ، بادهای خنک، صدای پر گنجشکان ، باز دلم برای ان روزها نتگ می شود

خاطرت هست ... .


نظرات 2 + ارسال نظر

چه خاطرات شیرینی ...
اما چقدر تلخ میشه اگه صاحب این خاطرات دیگه نباشه !

سلام
وبلاگ خوب و بی ریایی دارید
مطلب قشنگی بود....
امیدوارم همیشه از شادیهاتون بنویسید
موفق و سلامت باشید.........

خوش اومدید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد