سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر
سالها انتظار

سالها انتظار

دل نوشته های پرنده مهاجر

چرا؟ برای چی؟

واقعا یه خاطر چی زندم؟

به خاطر چیزی که وجود نداره؟

خودمم نمی دونم

دیگه دارم دیوونه میشم از این همـــــــــــه حق و عدالت.

چیزی که وجود نداره و می خوام بهش فکرکنم

دیگه باید چیکار کنم ؟

چیکار از دستم برمی اومده و نکردم ؟

این همه فیلم های مستند که ساخته شده (تلاش کن به نتیجه میرسی)

نکنه همش یه فیلم هست؟

دارم به همه چیز شک می کنم 

به خودم ,به خدا ,به زندگی, به وجود ,, به ... .

لعنت بر ... .

نظرات 1 + ارسال نظر

چقدر تند میری داداش...یه ذره یواشتر ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد