پاییز فرا می رسد درختان می خشکند برگها می ریزند
چمنزارهای زیر درختان رنگی دگر به خود می گیرندو زرد می شوند
خورشید برگ درختان را می سوزاند خشک شدن درختان از نبود اب نیست
این فصل مرگ انهاست این تقدیر و سرنوشت انهاشت
انسانها نیز همانند درختان و برگ درختان فصل مرگ دارند
فصل مرگ انسان هم جز تقدیر و سرنوشت اوست
شاید این فصل گاهی به تاخیر بیفتد یا کمی زمانش تغییر کند
ولی بالاخره فرا می رسد
هیچکس نمی تواند با سرنوشتی که برایش مقدر شده مبارزه کند
ما همانند موجی در دریای پهناوریم
این موج نیست که در دریا بازی می کند
این دریاست که با سرنوشت موج بازی می کند
هیچکس نمی داند که این دریای پهناور چگونه سرنوشتی برای
این موج در نظر دارد
و ما همانند موجیم این ما نیستیم که سرنوشت خود را تعیین می کنیم
این سرنوشت است که ما را تعیین می کند
و این موج است با یه پرش خود را بزرگ میکند و می تواند همیشه ساکن بماند و هیچ وقت موج نشود دریا سرنوشت ما را رقم میزند و بزرگیمان را خودمان مقدر میکنیم
سلام.مطالبت رو خوندم.جالب بودند و خلاقانه.
هرچند که هنوز جای کار داره.اما برای اول راه خیلی عالی هستن.
روی لینک زیر کلیک کن.چند راهکار کوچیک وبلاگنویسی رو گذاشتم،شاید به دردت خورد.
موفق باشی.
کردین و دوم نظرتون را بیان کردین و نظرتون خیلی هم مفید بودن
متشکرم